Mahshid
📌 چه رفتارهایی میشه غر زدن؟
صدای من را از اینجا دانلود کنین
وقتی در زمان و مکان نامناسب، بدون در نظر گرفتن روحیات طرف مقابل، یه مبحثی را پیش میکشیم و روی آن اصرار داریم و تُن صدامون آزار دهنده است و یا کلماتی که استفاده می کنیم مناسب نیستند....
1) مکان و زمان نامناسب یعنی چی؟
📍 یعنی همسرمون از سرکار اومده و خسته است، این میشه مکان مناسب ولی زمان نامناسب؛
📍 وقتی همسرمون در محل کار و یا مسافرت یا پیش دوستاش هست و ما مبحث مهمی را مطرح میکنیم این میشه مکان نامناسب و هم زمان نامناسب؛
📍 وقتی در پیامک به همسرمون مبحث مهمی را میگیم این میشه زمان و مکان نامناسب
2) اصرار کردن در مباحث و تکرار پشت تکرار در یک گفتگو هم میشه غر
📍 مثلا به پارتنرمون میگیم که این کار را نکن ...دو دقیقه بعد دوباره بهش میگیم... هم اعتبار حرف مون با تکرار میاد پایین و هم با روانش بازی میکنیم...
3) لحن و تن صدای ما اشتباه است
📍 مثلا یک متر فاصله داریم باهاش، ولی بلند صحبت میکنیم...با آرامش کلمات را ادا نمیکنیم بلکه تند تند مثل کسی که عجله داره و عصبی است کلمات را پرتاب میکنیم بهش ...
4) زبان بدن ما اشتباه هست
📍 با خشم نگاهش میکنیم و انگار باهاش دشمنی داریم...یا بهش نگاه نمیکنیم انگار باهاش قهریم و داریم به زور مکالمه میکنیم...
5) کلمات نامناسب استفاده میکنیم
📍وقتی کسی را زودتر محکوم میکنیم، انگیزه اش برای ترمیم یا تصحیح خودش خیلی کم میشه
تو دلش میگه: کاش زودتر تمومش کنه راحت بشم از دستش ....یا سعی میکنه دفعه بعدی، با اکراه اون کار را انجام بده که غر نشنوه و این "با اکراه انجام دادن" خودش اصلا خوب نیست هر چند مشکل شما را حل کرده! چون اکراه باعث میشه که پارتنرمون حالش روی انجام اون موضوع خوب نباشه و همین میشه خشم های فروخفته برای سکانس های دیگری از زندگی...
مثال:
❌ جمله نامناسب: تو همیشه میری بازار و بدترین جنس ها و بنجل ها را میخری
✅ جمله مناسب: عزیزم دفعه قبلی که از فلان جا خرید کردی، ظاهر لباس خوب بود ولی جنس نداشت...پول شما حیفه اینجور خرج بشه...فکر میکنم باید جای خرید لباس را تغییر بدیم و از چارباغ خرید کنیم...دلم سوخت زحمت میکشی پول در میاری اینجوری بشه...(نقد محترمانه...تشکر در لفافه از زحماتش...نشون دادن اینکه پولش و زحماتش برام مهمه...پیشنهاد برای دفعه بعدی)
معمولا مردها تو این مدل مباحث دنبال راهکارن...وقتی ما چیزی را نقد میکنیم، باید راه درست را هم نشون بدیم...
همین پیشنهاد دادن چارباغ، میشه راهکار
آدمهای باهوش، به اطرافیان شون شوق انجام کارها را تزریق میکنند...
این فرد باهوش میتونه مدیر یه مجموعه باشه...میتونه مدیر میانی باشه...میتونی همسر باشه...میتونه والدین باشه...
وقتی میخواین با مخاطب تون صحبت کنین، باید اون را شریک خودتون بدونین...شریک کار یا شریک زندگی ...
منافع تون را جدا نکنین...هر زمانی منافع تون را در گفتگو جدا کردین یا حس جدا بودنش را به طرف دادین، اون هم به منافع خودش فکر میکنه و اینطوری کار یا انجام میشه بدون کیفیت و با اکراه...یا کار انجام میشه ولی طرف منفعت خودش را به روتون میاره ...
مثال:
من از همکارانم به عنوان مدیر میانی، میخوام که فلان کار را انجام بدهند...
اینها مجبورن و جزو شرح وظایف شونم هست...ولی مهمه که من زمان و مکان مناسب را برای درخواستم انتخاب کنم....ازشون تشکر کنم...باهاشون در کار همراه بشم که حس نکنن من فقط دستور دهنده ام و نشستم بالای گود و اونا کارگر منن!
مثال:
میخوام به همسرم بگم که خرید کنه ...
همسر من وظیفه اش هست بخره ...اما من نباید بهش حس عابر بانک بدم ...باید ازش تشکر کنم و با لحن مناسب خواسته ام را بگم ..نباید حس کنه که فقط پول میگیرم ازش و خودش و احساسش برام مهم نیست...
من وظیفه دارم که خونه را در آرامش نگه دارم...ولی اگر همسرم به من بگه: همه زنای مردم فلان نوع، زندگی را میچرخونن و تو تا لنگ ظهر خوابی! خب این لحن باعث میشه من انگیزه نداشته باشم ...
مقایسه کردن باعث روشن شدن مقایسه میشه!! یعنی وقتی همسرم من را مقایسه کنه منم میگم: اونا را که میبینی همسرشون فلانه و بهمانه ...اینجا منافع مون مدام به هم یادآوری میشه...مدام کاستی های همدیگه را نور می تابونیم و همدیگه را آزار میدیم...
ولی وقتی به طرف حس مشارکت میدی، اونم مشارکت میکنه ...خودتم مشارکت میکنی...
#مراقبت_از_رابطه #گوش_نیوش #غر_زدن