Mahshid
با واژه پرسونال برندینگ اولین بار در کلاس های فروش و بازرگانی که از طرف مجموعه مون شرکت کردیم، آشنا شدم...
شاید به نظرتون بیاد که این واژه برای کارمندان و مدیران و بیزینس به کار میره اما اینطور نیست...
💡ما هر کدوم یه برند شخصی میتونیم ایجاد کنیم با حرف هامون، رفتارمون، مدل برخوردهامون، سبک زندگی مون و...
شرکت ما در قسمت منشی مدیر عامل، تا الان چهار نفر استخدام کرده ولی غیر از یک نفر، مابقی به حد منشی بودند که بود و نبودش اهمیت نداشت... ولی اون یک نفر، به قدرتمندی مسئول دفتر مدیر عامل شد.
شرح وظایف همه شون هم یکسان بود! چطور میشه در شرح وظایف یکسان، نتیجه کار افراد متفاوت باشه؟ همگی باید برنامه های مدیریت را بنویسند و هماهنگ کنند و میهمان میاد هدایتش کنند به اتاق و ...
تو این مدل کارها چقدر میشه متفاوت بود؟
جواب این سوال دقیقا برمیگرده به پرسونال برندینگ...
👈 رفتار اون فرد اینطور بود:
➕ با سایر کارمندان به صورت سازمانی و جدی برخورد داشت و با کسی دوست صمیمی نشد (اینطور اگر کسی تخلفی میکرد، بدون رودروایسی، بهش راحت تذکر میداد و تحت تاثیر دوستی قرار نمی گرفت)
➕ فرقی نداشت مدیران میانی باهاش حرف بزنن یا کارمندان عادی...قانون برای همه یکسان بود!
➕ پوشش سازمانی و موقرانه داشت (ما فرم شرکتی خاصی نداریم)
➕ کلمات خودمونی به کار نمیبرد:
مثلا نمیگفت فداتون بشم و قربونتون برم به جاش می گفت سپاسگزارم!
نمیگفت ببخشید...میگفت عذرخواهی میکنم! وقتی کاری را از سمت مدیریت میخواست به کسی انتقال بده، میگفت جسارتا ممنون میشم این کار را انجام بدین...
➕ مکانی که میز این خانم بود، جایی بود که هر بار آدمها مشکلی داشتند اون جا میتونستن تجمع کنند...
ایشون چون با مدیرعامل خیلی نزدیک بود میتونست جهت گیری داشته باشه و تعیین کننده باشه ولی به مباحث اصلا ورود نمیکرد...در جریان همه چیز بود ولی هیچ وقت ازش چیزی شنیده نشد...آدم امنی بود؛
➕ احترامی که دریافت میکرد در حد یک مدیر بود ...چون برای خودش وجهه خیلی بالایی ساخته بود؛
➕ عزت نفس و اعتماد به نفس قابل توجهی داشت؛
➕ یکی از مدیران میانی، برای ورود به اتاق مدیر همیشه خودش را حق به جانب میدید و بدون اینکه با منشی های قبلی هماهنگ کنه، سرش را مینداخت زیر و میرفت تو اتاق!!
اما همین آقا هم مجبور بود مطابق قوانین این خانم پیش بره ...قانون های این خانم روی کاغذ نوشته شده نبودند بلکه با نوع رفتارش به دیگران دیکته میکرد..
یه جوری انگار همه مون باهاش رودروایسی داشتیم و نمیتونستیم احترام نذاریم....انگار دوست داشتیم به چشم این آدم بیاییم !!
➕ قوز نمیکرد و صاف راه میرفت و با کمر صاف هم روی صندلی می نشست: این هم به سلامتی بدن خود فرد کمک میکنه هم روی کاریزما خیلی موثره؛
➕ شنونده خوبی بود...میذاشت حرفات را بزنی و تمام بشه و کامل گوش میداد...شنیده شدن چیزی هستش که آدمها خیلی بهش نیاز دارند و مهارت شنیدن کاریزما میاره...
ما باید کامل برای مسئول دفتر توضیح میدادیم که جلسه درخواستی مون با مدیرعامل در مورد چی هست...مثلا من یکبار در جلسه ای با مدیریت بودم و جلسه طول کشید و مسئول دفتر هم تایم کاری اش تمام شد و رفت ...من و مدیرعامل مون، به جلسه دوم برای کارها نیاز داشتیم و مدیرمون گفت فردا فلان ساعت بیا..
من فردا رفتم که به مسئول دفتر بگم جلسه دیروز، امروزم باید ادامه پیدا کنه و ایشونم باید صورتجلسه را مینوشت...
خوب گوش کرد و در پایان حرفام، نکته ای را اضافه کرد و متوجه شدم از کل داستان خبر داشته ...علتش این بود که مدیرعامل مون توضیحات را صبح اون روز داده بود بهش...ولی ایشون بین حرف من نپرید و کامل طبق روال گوش کرد...این نوع برخورد را من از کمتر کسی دیدم ...دیدین چیزای تکراری به آدم ها میگین، بلافاصله به روت میارن؟ ...ولی ایشون گذاشتند من حرفم تکمیل بشه...
💡 یکی از معیارهای کاریزما، همین برند شخصی ما آدمهاست...امضای ما و اثر انگشت مون که زیر کارهامون ثبت میکنیم و به یه آدم قدرتمند تبدیل می شیم...
✔️ توانایی خوب گوش دادن،
✔️ غیبت نکردن،
✔️ تو هر موضوعی وارد نشدن،
✔️ خوشرو بودن در برخوردها و در عین حال قاطعیت داشتن،
✔️ واژه های صحیح به کار بردن،
✔️ مودب بودن،
✔️ راه رفتن صحیح و بدون خمودگی،
همگی باعث کاریزما و برند شخصی میشه...
این افراد محبوب و امن میشن و دیگران هم مواظب رفتارشون باهاش هستند...
این مثال در مورد محیط های رسمی بود...در مورد رفتار یه عروس در خانواده همسر و یا رفتار یک زن و شوهر، یا رفتار در سفر و ...هم باید بدونیم چطور برخورد کنیم...
با من در قسمت های بعدی همراه باشین...
#خانمی_که_شما_باشی #کاریزما #پرسونال_برندینگ #10