Mahshid
📌 به عنوان زنی که دوست داری حرفات شنیده بشه و همسرت بهت توجه داشته باشه، کاریزمای تو میتونه بهت خیلی کمک کنه
👈 فرض را بر این میذارم، مردی در زندگی مون هست که معتاد نیست...کتک کاری نمیکنه و کنترل خشم تا حدودی بلده ...اختلالاتی مثل خودشیفتگی و یا سادیسم و...نداره...خیانتکار نیست...اینها که مثال زدم مواردی هست که روی همه زندگی زوجین سایه میندازه...برای همین اول باید اونها توسط درمانگر و مشاور حل بشن...
👈 مواردی که در ادامه نوشتم، برای بهبود ما زنان هست...اینکه مردها جبران نمیکنن و یا بد هستند و سوال بشه که پس اونا چی؟ پس وظیفه اونا چیه ؟... فعلا هدف این پست نیست...من تمرکزم روی خود ما زنان هستش...
این مهارت ها، کاریزما میاره و خود زن هم آسوده تر و راحت تر زندگی می کنه:
۱) مهارت متقاعدسازی (متن سازی)
2) برای درخواست هات پشت سر هم گریه نکن ...چون کم کم گریه بی اثر میشه و دیگه حربه خوبی نیست.
۳) با احترام برخورد کن...مثلا بجای بگیر بگو بفرمایید...تو محاوره ها به جای تو گاهی بگو "شما"...اسمش را محترمانه صدا بزن...یادم هست خیلی سال پیش، در یکی از سریال های تلویزیونی، یه خانمی همسرش را صدا میزد: طه جان ...تا یه مدتی آقایون اطرافم مثل مردای فامیل، تو دورهمی ها میگفتند کاش یکی هم ما را اینجوری صدا میزد:))
قرار نیست تمام افعال و جمله ها را در همه زمان ها، رسمی و ادبی کنی...مثلا تو جمع یا بیرون از خونه، خیلی خیلی محترمانه است و هم وجهه خودت بالا میره و هم احترام به همسرت باعث میشه وجهه ایشونم بالا تر نشون داده بشه...
۴) سعی کن منطقی حرف بزنی...زنها مشهورن به احساسات...بذار احساساتت در جای درست و قشنگی استفاده بشه که قدرت تو را نشون بده نه محکوم بشی به بی منطقی ...
احساسات وقتی باعث بشه در یک مبحث کور بشی و بی منطق، وجهه ات میاد پایین...
اگر احساساتت خیلی بر تو غلبه کرده، بذار آروم تر که شدی حرف بزن...اینکه بعدا حرف بزنی به مراتب بهتره تا همون لحظه حرف های اشتباه بزنی...
۵) اگر ناراحتی، تو دلت حبس نکن...یا با خوبی مطرحش کن، یا بذار زمان مطرح کردنش برسه (وقت طلایی)
ما زنان وقتی از چیزی ناراحتی داریم، دیگه کل رابطه مون تحت تاثیر قرار میگیره...مثلا چیزی که دیروز پیش اومده و ناراحتی و همسرتم نمیدونه ...و حالا دارید در مورد چیز دیگری صحبت میکنین، این وقت ها، احساساتت شاید نذاره درست گوش بدی و در مبحث امروز شرکت کنی...راحت به همسرت بگو من ذهنم از دیروز سر فلان چیز مشغول شده...میای اول اون رو حل کنیم...یا اگه در شرایط درستی نیستین و جاش نیست که قضیه دیروز را پیش بکشی، سعی کن گفتگوی امروزتون، متاثر از دیروز نباشه...به ذهنت بگو:
اون مسئله را بعدا باهاش مطرح میکنم و فعلا وقتش نیست...
نکته: وقت طلایی چیه؟ زمانی است که همسرت خسته نیست و شنونده است و خودت هم آروم تر شدی، یه بزم کوچیکی فراهم میکنی مثل چای و میوه و با خوشرویی نقدت و یا درخواستت را مطرح میکنی.
۶) فایل تو فایل باز نکن:
مثلا امروز سر چیزی ناراحت شدی...شروع نکن فایل یه سال پیش را باز کردن...که آره مامانت فلان کرد...بابات بهمان کرد...خودت شش ماه پیش فلان کردی و ...
هم مغز همسرت میپوکه! هم مباحث مخلوط میشن و خودتم تاثیرگذاریت کم میشه...اشتباها فکر میکنی تاثیرش زیاده چون داری حمله های پی در پی میکنی...طرفتم شکست میخوره ...ولی شکست خوردنِ یکی از زوجین تو بحث، شاید حس بدی بهش بده و باعث بشه که سرخورده بشه و یا در ادامه لج کنه و ...
"شکست" دادن تو زندگی مشترک جایگاهی نداره...باخت یکی از طرفین، به معنای باختن مشترک هست...
۷) غر غرو نباش..یه جوری که فقط بخواد ازت فرار کنه و گوشاش را بگیره...
۸) از خودگذشتگی های افراطی نکن... همه زندگی را قرار نیست فقط خودت به تنهایی مدیریت کنی...گاهی ما نمیذاریم ورژن خوب همسرمون رشد کنه و بره پله بالاتر...با از خودگذشتگی های اشتباه، اون و توانایی هاش را متوقف میکنیم...
۹) اولویت بندی کن:
تمیزی و بهداشت و رسیدگی به خودت و روحت، باید در اولویت باشه...
به موهات برس...به پوست و ناخنت برس...
آراسته باش (اراستگی، لباس رسمی و قری و آرایش فقط نیست ...با لباس تو خونه ای و یه شونه به مو و یه حمام و یه رژ میشه آراسته بود)
وقتی خودت را میذاری اولویت چندم، بقیه هم همون جایگاه را برات در نظر میگیرند.
برای روحت کاری بکن.رابطه با خدا را هر جوری که بلدش هستی بهبود بده...ورزش کن حتی 20 دقیقه در روز...زنی که ورزش میکنه خیلی از استرس ها و فشارهای روحی از روش برداشته میشه...این معجزه ورزش هست...امید به زندگی بالاتر میره ...بدنت قوی تر میشه...
۱۰) وقتی از سر کار میاد، شنونده باش ...بذار اولین جملات را اون بگه و شروع کنه به صحبت...
تو این فاصله چای بیار...خسته نباشید بگو بهش ...بپرس چیزی نمیخواد...به استقبالش برو موقع اومدن...
من خودمم شاغلم و وقتی از کار میام خونه، یه مدت باید سکوت کنم و خستگی در کنم و با تلفن حرف نزنم و ...واقعا مغزم خیلی خسته است و نمیتونم تمرکز کنم روی اینکه کسی بخواد داستان بگه و روزش را برام تعریف کنه ...یک ساعتی که گذشت به تنظیمات کارخونه برمیگردم...شاید برای همین هست که درک میکنم آقایون چطوری میشن...
گاهی هم سرکار یه موضوع خوشحال کننده پیش اومده و اونقدر انرژی گرفتم که تا میام خونه اصلا نیازی به استراحت نیست ...
میخوام بگم در هر صورت بذارید همسرتون بشینه و فکرش آروم شه..شاید همون لحظه خودش شروع کنه حرف زدن شاید یک ساعت طول بکشه ...شما رگباری حرف نزنین یا ازش حرف نکشید.
خستگی برای ما خانم ها هم هست چه شاغل چه خانه دار...اگر خانه دار هستیم باید سعی کنیم تایم خستگی مون همزمان با تایم اومدن همسرمون نباشه... از با هم بودن هامون استفاده کنیم...من خودم که شاغل هستم سعی میکنم بعد از تایم کاری بیام خونه و شرایط سرحال شدنم را فراهم کنم مثل ورزش و دوش و استراحت و دمنوش و ...
۱۱) با آرامش و خوشرو برخورد کن
۱۲) بدگویی دوستات و همکارات را نکن...وجهه ات میاد پایین (موضوعاتی که سرکار داری یا با دوستات داری را در جای خودش با خودشون حل کن)
من از همسرم مشورت برای محیط کار هم میگیرم ولی بدگویی نمیکنم...با کینه از همکارام و دوستام نمیگم.
۱۳) پشت خانواده همسرت مدام حرف نزن ...اثر حرفات از بین میره
۱۴) زنانگی کن:
من همیشه میگم که مرد زندگی من به اندازه کافی هورمون مردونه داره ...در طول روز هم با دوستاش و بقیه کلی انرژی مردونه دریافت میکنه ...
نه دوست دارم خودم مرد باشم و نه دوست دارم حس مردونه بدم...
هم خودت با زنانگی کیف کن هم چیزی که مردت نمی بینه و نداره را بهش نشون بده...
ما خانمها از مرد بودن خسته میشیم...
از اینکه وظایفی را داوطلبانه به دوش میکشیم که خسته مون میکنه و می بینیم کسی هم انگار نمی بینه و سپاسگزار نیست ...یه جوری که انگار خودمون داریم به بقیه نشون میدیم که ما توانش را داشتیم و کار شاقی نبوده...
وسایل ها را بلند میکنیم و کمر درد میگیریم...فرش میشوریم و تا دو روز پاهامون کوفته است...
جایگاه یک زن نمیگم باید در پر قو باشه و دائم تو سالن زیبایی ...ولی از بدنت اینقدر کار نکش...استراحت کن...
ما زنان میخواستیم ثابت کنیم قوی هستیم، درد را کتمان کردیم یا بهش عادت کردیم...
وقتی درد داری استراحت کن...به همسرت بگو خوب نیستی ...امروز قوی نیستی ...
من خودم به عنوان زنی که چندین سال پیش خیلی کارهای سخت کردم، به این نتیجه رسیدم که به خودم ظلم میکردم...مثلا میتونستم کمک بگیرم از داداشام ...داداشای من همونایی بودند که فکر میکردم انجام نمیدن...یه کمی که زنانگی من بالا رفت، اونا هم برام کارایی که سنگین بود را انجام دادند...اونا عوض نشدن...من برگشتم به خودم...
من به عنوان یک همسر خیلی کارها میتونم انجام بدم...خریدهای روزمره کنم...بار بکشم ...فرش بشورم ...پرده باز کنم و ...
ولی توانا بودن روی اینها به معنای این نیست که انجامش بدم...
بذارید اونی که بدنش دیرتر خسته میشه و زورش بیشتره انجام بده...
15) تو اتاق خواب، خودت باش...قرار نیست شبیه ستاره های اون فیلم ها باشی...به درونت رجوع کن...راه را بهت نشون میده...مشکل از اونجایی شروع شد که ما زنان خواستیم تقلید کنیم...فکر کردیم به اندازه کافی خوب نیستیم ...
یه مصرع از حافظ هست که شدیدا بهش باور پیدا کردم و خیلی جاها به کمکم اومده :
تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز!
ما میخوایم کسی باشیم که نیستیم ...این آدم دروغی، جذابیت نداره...
ما زنان با عمل جراحی های خیلی افراطی و نشون دادن یه ورژن از زن بی نقص، خودمون داریم نشون میدیم و دیکته میکنیم که به اندازه کافی خوب نیستیم...مخالف همه عمل های جراحی زیبایی نیستم و گاهی لازم هست که انجام بشه (این پیج را دنبال میکنم که از دکتر شهاب عزیزی هستش)...منظورم عمل هایی است که یک چهره مثل خیلی ها میسازیم و شبیه بقیه میشیم ، واقعا نیازه؟ اگر خودمون باشیم و خودمون، واقعا دست به صورت و بدن مون می بریم؟
چرا مردان اینقدر نیاز به عمل ندارند به نظرتون؟ این سوال نیاز به تفکر داره...
به نظرم برای هر شماره، میشد مثال بیشتر زد ...در پست های آینده با هم در موردش حرف میزنیم...پست بعدی در مورد اسفندماه هستش
#خانمی_که_شما_باشی #همسر #10