Mahshid
دختر دانشمندی که خوب پول سازی کرده و به رفاه مالی خودشم رسیده، اما نتونسته در رابطه های عاطفی اش موفق باشه ...
دختران مدیر و مدبر در شرکت ها و سازمان ها که خیلی خیلی کار می کنند و حتی اضافه کاری می ایستند و سازمان ها را رشد دادند چون کارهای سازمان را منظم و دقیق انجام می دهند.
دختران خوب و پاک و نجیب دهه 60 که در رابطه با جنس مخالف، هنوز اندر خم یک کوچه هستند...دخترانی که رنگ شب را هرگز بیرون از خانه هاشون ندیدند ...
دخترانی که با افزایش سن، به دهه های دیگر نگاه کردند و دیدن که چه سریع بقیه وارد رابطه های عاطفی شدند و سریع به ازدواج منجر شد و به خودشون نگاه کردند و دلشون برای خودشون سوخت...
با افزایش سن حس کرد که کسی نیست دوستش داشته باشه و یا کسی نیست بهش دلدادگی کنه...
با مردانی مواجه شد که می دونستند دختر منطقی ای هست ...تفکر داره...جدی و مسئولیت پذیره...ولی به جاش بهش گفتن چقدر زبون داری! چون بلد بود مسائل را تحلیل کنه و از اون مبحث برنده بیرون بیاد ...بهش گفتن زنانه برخورد کن! چقدر مردی ! ( ذهن های زنگ زده)
و در این جامعه، مدام بهش تجویز شد که برو عشوه یاد بگیر تا تو رابطه هات موفق بشی ...این همه کار کردی کجای این دنیا را گرفتی؟
چه تجویزهای بدی! درست مثل این هست که از مریم میزاخانی خدا بیامرز، حرکات مرلین مونرویی دیده بشه...
چه ترکیب سمی ای میشد...
زن دانشمند گاهی از بهشت پرتاب می شه بیرون...وقتی روابط عاطفی دلبر و کدبانو و حتی ساده دل ها را می بینه، و نگاهی به تنهایی هاش میندازه، تمام دستاوردهاش از نظرش بی ارزش می شند...
براش سوال می شه که من با این همه خوبی و دستاورد، چرا تنهام ولی اون دختر بدون هیچ دستاوردی صاحب عشق شده...
رصد کردن همراه با تنگ نظری به انرژی های دیگر، اوج نقاط تاریک دانشمند محسوب میشه.
💡 چیکار باید کرد؟
❌ دختر دانشمند، لزومی نداره که یاد بگیره لبهاش را گاز بگیره و چشاش را گردالی و یا خمار کنه تا دیده بشه :)
❌ لزومی نداره فردا بره لباس خلبانی و ملوانی بخره :)
واقعیت این هستش که دانشمند هرگز نباید بره سراغ تقلید کردن از زنان دلبر و دیگر انرژی ها... چون عشوه گری هاش میشه شتری و رفتارش اصلا روی بدن و صورت و انرژی اش نمی شینه...
✅دانشمند همین که با خودش و بدنش و روحش دوستانه تر برخورد کنه، مسئله حل میشه.
آشتی با بدن و روح، زمانی رخ میده که یک دانشمند، از مرخصی هاش استفاده کنه و اینقدر از خودگذشتگی تو سازمان نکنه...
آخر هفته ها تلفن کاری را خاموش کنه و مسئولیت های کاری اش را رها کنه و اینقدر نگران نباشه که روی صندلی کاری اش براش جایگزین پیدا میشه یا فلان کار بدون حضور اون لنگ می شه!
گاهی اواسط هفته ها مرخصی بگیره بره بازار و فقط رنگ و طرح و جریان زندگی را بچشه و با خودش تکرار کنه که امروز یک روز کاری هست و همه همکارانم سر کارند و من دلم خواست مرخصی باشم و در بازار و در حال لذت باشم! اونم در لباس غیر کاری.
دانشمند اگر ازدواج کنه، چون قبلا با کار و دستاوردهای کاری حالش خوب بوده، با دستاوردهای زندگی مشترک ممکن هست حالش خوب نباشه ...مثلا اگر فرزندآوری کنه، حس کنه کار خاصی نکرده و باید بره بازم سر کار تا حس بیهودگی نکنه ....
همیشه قرار نیست دانشمندانی باشیم که موفقیت و دستاورد به ما حس خوب بده...باید اجازه بدیم بقیه انرژی ها سهم خودشون را بازی کنند...
حتی دیدیم زن دانشمند در میان سالی حس میکنه باید بره مدرک تحصیلی و یا فنی حرفه ای جدیدش را بگیره و بذاره کنار یه کلکسیون از مدارک قبلی اش، تا حس بیهودگی نکنه و حالش خوب بشه...
اینجا زن دانشمند باید وا بده، اینقدر برنامه ریزی و پلن جدید نچینه تو زندگیش...
باید ورزش، باغبانی، پیاده روی و یا یادگیری یه هنر را بذاره تو زندگیش...
از طرفی اینجور هم نباشه که بره خیاطی و آرایشگری یاد بگیره و یا بره باشگاه و بعد بشینه فکر کنه چطور از اینا پول دربیاره :)....این ها را برای غذای روحش باید بذاره، نه اینکه دوباره فکر پول سازی و بیزینس باشه...
دانشمند نیاز داره که گاهی بره تو آشپزخانه و غذایی سرهم کنه...اون وقت قطعا حس میکنه وقتش داره هدر میشه! حس میکنه وقتش را می تونست بهتر استفاده کنه و یا مفیدتر باشه! همین جا باید با این حس کوفتکی اش:) مقابله کنه و وا بده و با خودش تکرار کنه :
من امروز میخوام در آشپزخانه یه غذای خوشمزه بپزم و در قشنگ ترین بشقاب هام سرو کنم ...می خوام سفره بچینم ...حتی اگر بلد نیستم تزئین غذا کنم ولی بلدم سبزی ها را بچینم تو سبد و یه تربچه را قاچ کنم بذارم روی سبزی ها:)
یه مقدار کدبانو شدن و مادری کردن و متوقف شدن و صبوری در کارهای روزمره و یه مقدار دلبرانه زیستن چاره کار است.
دانشمندان و بچه هاشون :
زن دانشمند وقتی مادر میشه، به بچه اش رشد را نشون می ده ...اما زن مادر به بچه اش اول عشق را نشون میده...
بچه های زنان دانشمند موفق هستند چون الگوی موفقیت روبروی اونهاست...دانشگاه های خوب و مشاغل خوب خواهند داشت ولی هوش هیجانی کمتر ...
و بچه های زنان مادر، بیشتر عشق را یاد میگیرند (هوش هیجانی بالاتر)
به دانشمندان باید گفت که فاصله عاطفی شون را با بچه هاشون کم کنند...موفقیت بچه در پیانو و ساز و یا ورزش و غیره، همه ماجرا نیست...عشق دادن و وقت گذاشتن برای تماشاش و دیدن شکست هاش و روحیه دان بهش هم لازم هست...
#آرکتایپ #کهن_الگو #تایپ_شخصیتی #دانشمند #آرتمیس #آتنا #2