Logo
دیجی بها

دومین چالش در کوه(قسمت 6)

Mahshid

 

قرار کوه را گذاشتیم .من قبول کردم بخشی از وسایل را بیارم و اون هم باید ۹۰ درصد وسایل را می آورد .

وقتی جای مناسب پیدا کردیم و زیر اندازم را پهن کردم، اخم کرد.

از نگاهش میشد فهمید که داره تو دلش میگه:

این چه زیر انداز پوکیده ای هست که این دختر برداشته آورده!

 

گفت زیر انداز بهتر نداشتی؟ گفتم نه متاسفانه.

گفتم من دختر کوهم. زیر انداز برای کوهنوردا مهم نیست که. کوه نوردا کف صخره ها می شینند و عشق می کنن... خنده ام گرفته بود ولی داشتم  اعتماد به نفسم رو حفظ می کردم.

 

حقیقت این بود که اون تایم پول نداشتم زیر انداز بخرم و یه پارچه ملحفه ای شکل با خودم برده بودم و نمی دونم چرا نگفتم زیر انداز ندارم و تو کار انجام شده قرار گرفته بودیم...

 

این آدم که دیده بودم هرگز تحقیر نمی کرد ولی از من انتظار داشت اگر زیر انداز نداشتم بهش بگم تا خودش بیاره ...من ولی فراموش کرده بودم بهش بگم...اعتماد به نفسم ظاهرا بالا بود (شایدم کاذب بود در  اون موقعیت 😂 ) و هر چی دم دستم بود را برده بودم که روی سنگ های کوه نمی شد روش نشست و باید زیر انداز حصیری می بود(مثل تصویری که روی این پست گذاشتم)

 

🔔  اگر من در اون جلسه از این آقا در خصوص زیرانداز، تحقیر دریافت می کردم و یا سر و صدا می کرد و رفتارهایی بدی نشون می داد، قطعا باهاش  ادامه نمی دادم و از رابطه خارج  می شدم..

 

خلاصه با اخم نشست. بعد شروع کرد پختن املت. گوجه ها را ریخت و سرخ کرد و بعد هر چی گشت از کوله اش تخم مرغا رو پیدا نکرد! گفت ای وای یادم رفته تخم مرغ بیارم!

خندیدم...از اون خنده های تمسخر آمیز نه! از اونایی که به آرامش دعوت می کنند و مخالف اخم کردن هست...موضوع را بردم تو حالت طنز و بهش گفتم : مجبوریم روی این زیر انداز پوکیده، نون و گوجه و روغن بخوریم یعنی؟ 😂😂

خندید و گفت آخه کی میخوره؟ گفتم بیا بخوریم و لذت ببریم . ..

 

می خندیدیم و می خوردیم 🤦‍♀️😂

 

بهش گفتم این خاطره ماندگار شد. مطمئن باش خاطرات خوب در همین محدودیت هاست. جایی که با امکانات کم می تونی لذت ببری ...

اینطور بود که انعطاف پذیری را بهش نشون دادم. زیر انداز را به روی من آورده بود و من به فراموشیش بابت تخم مرغ اینطور نگاه کرده بودم...

بعدش رفتیم خونه و پیام داد که غذا خوشمزه بود؟ گفتم در کنار همچون توئی بله خوشمزه بود 💪

 

🤟 اون جلسه گذشت و من برام مسجل شد که وقتی مشاورین می گفتند "امپراطوری رابطه" یا میگن "رابطه ی عاطفی ساختنی است" یعنی چی ....

یعنی همین چیزها دیگه. یعنی وقتی پول زیر انداز خریدن را نداشتی ، همچنان با اعتماد به نفس باشی و از این موقعیت طنز بسازی. یعنی منتظر نباشی که یه اشتباه از طرفت سر بزنه و یا یه فراموشکاری کنه و سرکوفت بزنی!

یاد گرفته بودم به هم تو رابطه کمک بدیم و مردانگی و زنانگی های همدیگه را پرورش بدیم.

 

حقیقتا همیشه قرار نیست مثل خیلی از افراد در اینستاگرام زندگی هامون باشه... اینکه همه چی روال و آماده و درجه یک و سفره های پر از خوراکی و لاکچری و لباس مارک و ...

زندگی خیلی از ما، زندگی معمولی از داشته هامون هست و همه چی روال نیست...مهم ترین موضوع این هستش که ما قرار نیست خودمون را با یک قاب از زندگی دیگران مقایسه کنیم...

 

✅ این من بودم مهشید! با این میزان دارایی و توانایی! و دلیلی برای اینکه خجالت بکشم نبود...

 

#دیکته_کردن  #متن سازی

#دوران آشنایی  #مهشید  #ازدواج   #قسمت #3