5) بنفشه و حلقه ازدواج (قسمت 5 سایه ها)

Mahshid

 

دوستم  بنفشه و همسرش با مخالفت خانواده هاشون ازدواج کرده بودند...


بعد از ازدواج زندگی این دو بسیار خوب بود و همسرش واقعا تمام تلاشش را برای رفاهش انجام میداد چون برای رسیدن بهش خیلی سختی کشیده بود...
دوست نداشت زنش سختی ببینه و هر چی بنفشه میخواست رو براش میخرید اما :

قبل از محضر، فرصت و یا شایدم تمرکز برای خرید حلقه و لباس و ... فراهم نشده بود و در محضر بدون مقدمات عقد کردند...

متاسفانه وقتی خانواده ها همراهی نکنن،  دختر و پسر به چیزهایی که باید فکر کنند، نمی کنند و مدام درگیر خانواده هاشون می شن...اونقدر محضر رفتن با مخالفت خانواده ها و غرهاشون سخت میشه که دختر و پسر به جای زمان گذاشتن روی خریدها و دیگر ملزومات ازدواج، زمان روی خانواده ها می ذارند و مقدمات صحیح ازدواج میره تو حاشیه و فراموش میشه...

بنفشه  تلاش کرد تا تایید اجتماعی از دیگران بگیره !
هر آنچه همسرش نخریده بود مثل دسته گل و حلقه و سرویس طلا و ... را خودش خرید.

 

به دیگران با ذوق نشون می داد که اینها را همسرش خریده...
بعد از چند ماه، دعوای بدی با همسرش  کردند و همه اینها را بالا آورد ...
حلقه ازدواجی که خریده بود را انداخته بود دور و تمام لباس ها را پاره کرده بود...

 

چون بلاخره وقتی ما چیزی را سرکوب می کنیم، یه جایی میاد بالا...

 

می گفت چرا همسرش یادش نبوده اینها را باید بخره و درستم می گفت...آخه کی بدون حلقه ازدواج می کنه؟

 

با گریه می گفت از همه چی بدم میاد ...از همسرم متنفرم ...

 

یه جایی فکر میکنم در همین کتاب نیمه تاریک وجود بود که می گفت: 


 سفید رنگ بی رنگی نیست! ترکیب چند رنگ اصلی است...
ما عشق را هم به رنگ سفید می شناسیم!
در حالیکه رنگ سفید از نظر ماهیت و شیمی، ترکیب شده چند رنگ اصلی است.
یعنی عشق با تمام خصوصیات بد و خوب معنا پیدا می کنه نه فقط دو تا عاشق و معشوق گوگولی و بدون مشکل...
عشق داخلش حسادت هست، نگرانی هست، خشم هست، تنفرم هست!
وقتی ما اون خصوصیات بد را سرکوب کنیم، به بدترین شکل میاد بالا و کلا رابطه مونم به فنا میره...
اولین بار وقتی در کلاس استادم این جمله را شنیدم تا چند روز متحیر بودم:
در زندگی متاهلی، گاهی به قدری برآشفته می شیم که از طرف متنفر می شیم و حتی دعا می کنیم بمیره!
مگه میشه ما نسبت به کسی که دوستش داریم، متنفر هم بشیم؟!

 

ما از اینکه احساسات بد داریم سریع فرار می کنیم...نشون نمی دیم که آدم بدی به نظر نیاییم و جامعه مهر تایید بزنه روی ما ...

 

اینکه افراد در فضاهای مجازی، روی آوردن به دروغ و بی نقص نشون دادن زندگی، دقیقا همین هست...جایی دارند با نفرت و درد و خشم و کمبودها در درون خودشون می جنگن ...
مثلا برای اینکه تایید اجتماعی بگیرم، باید ماشین چند میلیاردی خودم را حتما تو عکس ها نشون بدم در حالیکه ندارمش... باید به همه بگم من ماشینم اینه ...
و صد البته تایید اجتماعی هم می گیری چون جامعه به این ها امتیاز میده...
حتی به قدری فراتر می ریم که با ماشین های دیگران عکس می گیریم که در مجازی منتشر کنیم که این ماشین ماست ...
ما می خوایم مردم بهمون تایید اجتماعی بدن...زندگی کردن در رویا خیلی ضربه زننده است چون ما ذهن مون این زندگی را داره تجسم می کنه و گول می خوره که واقعی هست ولی یهویی به خودمون می آییم و می بینیم نه نیست و شروع می کنیم روی عزیزان مون بالا آوردن...حتی روح شونم خبر نداره ما دنبال چی می گردیم و خودمونم نمی دونیم چی باید بخوایم...

 

یه زمانی ما فریاد می زنیم که ازت متنفرم ...برو بمیر...این احساس سرکوب شده میاد بالا و با خشم ترکیب میشه...

 

شاید فکر کنین این خوبه چون بلاخره اومده بالا..اما این خوب نیست...ورژن سرکوب شده یه احساس، باعث میشه که مثل آتشفشان بالا بیاد و همه چیز رو بسوزونه ...

 

بنفشه همون ابتدای ازدواج باید به جای خرید حلقه، از همسرش مطالبه می کرد...اما مطالبه کردن با غرورش جور نمی شد...فکر میکرد باید حتما خود طرف خودجوش بخره...اما فکر نکرد که پسرهای جوان، در برابر مخالفت خانواده، نمی تونن همه چی را با هم در نظر بگیرند و همه جوانب را بسنجن و کلا پروسه را بدون نقص اجرا کنند...این وقت ها خانواده ها باید ملزومات ازدواج را یادآوری کنند که به دلیل مخالفت، می کشن کنار و دختر و پسر تنها می مونن...

 

اضافه تر: 

 

قسمت بعدی سایه ها، با تمام تجربه و دانسته هام و پیش زمینه هایی که داشتم نوشته شده...

 

از سال قبل،خیلی ادیت خورد و بالا و پایین شد تا بتونم چیزی از آب در بیارم که برای هر فردی قابل فهم باشه...مخاطبش یک زن با هر سطح از انرژی هست...مختص به کسی و جایگاهی نیست.

راهی هست که افراد پس از خوندن کتاب نیمه تاریک وجود و پس از اومدن از کلاس های اساتیدی مثل دکتر شیری ها و سهیل رضایی ها و ...  طی میکنن...راهی که جواب میگیری و شفا حاصل میشه...نسخه ای است عمومی نه اختراع شده از  مهشید.

 

مهشید فقط دلی دوست داشت شما حالتون خوب باشه😘

 

ضمنا تمرین باید بکنی و خوندن فقط آگاهی ات را میبره بالا نه مهارت هات رو ...هر مهارتی نیازمند انجام تمرین هست.

 

#بالا_آورن_روح

#نیمه_تاریک_وجود  #سایه_های_شخصیتی  #3