Logo
دیجی بها

1) هر طور شده انجامش میدم

Mahshid

 

یکی از تفریحات شخصی من  ورزش  هستش...حتی تو بدترین شرایط، خودم را ملزم میکنم که انجامش بدم...

حداقل ۴۵ دقیقه برای هر روز در نظر گرفتم ...

خسته باشم، فرصتم کم باشه، افسردگی و غم داشته باشم و...بازم انجامش می دم مگر اینکه واقعا بیماری باعث شده باشه از جام نتونم بلند بشم...

 

خیلی از زنان برای شروع کردن ورزش  تنبل هستند و حقیقتا می تونم بگم که بهانه گیری هست...

 

بهانه قدرتش از اراده معمولا بیشتره...

مثلا به دلیل های زیر ورزش نمی کنیم: 

➖ پول ندارم لباس مناسب باشگاه  بخرم و یا شهریه باشگاه بدم...

➖ شوهرم اجازه نمی ده برم باشگاه... 

➖  انگیزه ای برای تنهایی ورزش کردن تو خونه ندارم و حتما پایه ورزش می خوام...

و...

 

منم این روزهای بی پولی ر ا تجربه کردم ...

وقتی 10 سالم بود یه وسیله ورزشی ساختم... یه خلاقیت فوق العاده خوب دوران کودکی محسوب می شد.

البته قبلا اختراع شده بود و تو بازار بود ولی پول نداشتم بخرم!

این وزنه های  تو بازار هستش که برای سنگین شدنش، داخل سلولهاش، شن جاساز شده:

 

 

اون زمان  اینترنت و سرچ و اینها نبود که تصاویر اصلی اش را ببینم و تقلید کنم...

ولی جالبه که ساختمش و شد این: 

 

 

پارچه این تصویر از یک شلوار با جنس محکم بود که اون شلوار کهنه و پاره شده بود ( پارچه های جین یا کتان برای این کار مناسبن )

یک چرخ خیاطی هم داشتیم از عهد ترکمنچای ? جهیزیه مادرم  بود و  فقط یه مدل دوخت داشت و همیشه ماسوره ش گیر میکرد..

از این بزرگوار صحبت میکنم: 

 

چرخ خیاطی

 

موقع دوخت هم  عصبانی میشد  یهو خط خطی و در هم بر هم دوخته می شد .

من جوری دوخت کردم که داخل هر کدام ازسلول ها بتونم یه چیز سنگین  جاساز کنم ...  

بندهایی هم که دوختم بند یه کفش کهنه بوده ...

اون چیز سنگین هم میلگردهایی بود که جوشکارها تو خانه های نیمه ساخته رها کرده بودند و جزو زباله ها بود...میلگرد چون امکان داشت موقع ورزش و ورجه وورجه، از سلول ها بیوفته بیرون و پا زخم بشه، برای همین دورش پارچه دوزی کردم و شد این:

 

میلگرد

 

از اینا، چند تا درست کردم و تو سلولهایی که خیاطی کرده بودم فرو کردم...

و این موجود را به دور مچ پاهام می بستم و پَرِش می کردم و حرکتای ورزشی انجام میدادم که پاهام قوی بشه و عضله هاش سفت بشه... من پول نداشتم اون زمان ولی با خلاقیت و تلاش سعی میکردم ورزش کنم ...

ما برای ورزش کردن نیاز نیست حتما باشگاه بریم و دمبل و اینها بخریم ...آدم ها با حداقل ترین وسایل هم می تونن بهانه ها را شکست بدن!

سالها گذشته از اختراع "وزنه مچ پا " و من دیگه درگیر پول نیستم که این رو نتونم بخرم ولی همچنان درگیر وزنه های اختراعی خودمم? و با همین ورزش می کنم چون برام پر از احساس خوب هست...

گلچین آهنگ های شاد و ریتمیک جمع کردم برای این ۴۵ دقیقه...اینجوری خیلی راحت تر هست و حوصله ات هم سر نمی ره...سعی میکنم  ورزش هام تکراری نباشه که ازش زده بشم ...زمان ۴۵ دقیقه را هم گذاشتم که کمتر نشه و زمان زیادی هم نباشه...گاهی شده روزی را می گذروندم که اونقدر درمانده بودم که تو ورزش آهنگ ریتمیک داشته پخش  می شده ولی من زار می زدم :) ولی انجامش دادم ... شده که اون ۴۵ دقیقه سخت ترین کار دنیا بوده و واقعا حوصله نداشتم از جام بلند بشم ولی بلند شدم و انجامش دادم ...گاهی حتی حس کردم دارم این جلسه را از سرم بازمیکنم  و کیفیتی نداره ولی به زور انجامش دادم...

قبل از جدی گرفتن هر آدمی، من به قوانین وضع شده خودم پایبندم ...

حقیقتا بعد از ورزش حال روحی مون خوب میشه چون هورمون آندروفین ترشح میشه و افسرده ترین هم باشی، چند درجه حالت بهتر میشه و این حال خوب تا چند ساعت که اثر آندروفین بره می مونه

 

#خاطرات_مهشید  #سبک زندگی  #ورزش

#4