Mahshid
🔔 یه چیزی که متن سازی را به شکست منجر می کنه اینه که بخوای یه سری رفتار را دقیقا مو به مو اجرا کنی و تقلیدگر باشی...
دقیقا مثل عشوه یاد گرفتن می مونه...مثلا اونایی که عشوه بلد نیستن و بهشون میگی برو مرلین مونرو را ببین و یاد بگیر...
میره می بینه که مونرو گوشه لبش رو گاز میگرفته و این یعنی عشوه ...
همین را میره اجرا می کنه و تو ذوقش می خوره چون عشوه اش دل انگیز نشد بلکه شتری شد :)
در مورد تکنیک متن سازی هم همین هست...مثلا تو یه مدیری داری که همیشه ساز مخالف میزنه...شما هم به نشانه تایید هر حرفی مدیر زد دیگه مقاومت نمی کنی و دل به دلش میدی(تکنیک مهشید و مامان)...
یه دفعه می بینی مدیرت تا دیروز نمی خواسته اینقدر مخالفت کنه ها...با رفتار تو دیگه تا ابد مخالف میشه و خر بیار و باقالی بار کن! و تکنیک متن سازی ات به شکست میخوره!
❓ پس باید چیکار کرد؟
باید تایپ شخصیتی افراد را شناخت ... در تعریف متن سازی گفتم که باید "گیرهای ذهنی" افراد را بشناسیم و در راستای همون ها متن سازی کنیم ...
خیلی مهمه که مخاطب تو کیه ؟
خودشیفته است؟
درونگراست؟
برونگراست؟
عاشقه؟
بی منطقه؟
احساسیه؟
قدرت طلبه؟
فرمانده س؟
تایید طلبه؟
تشویق طلبه؟
باج گیره ؟
و...
اینها خیلی مهمه ...
مثلا اگر بخواید جایی استخدام بشین که حجاب الزامی هست و شما با حجاب کم تو مصاحبه حاضر بشین، نتیجه چی میشه؟ قطعا رد می شین...
کاری به حجاب ندارما، در کل نتیجه کار اینجا مهمه ...متن سازی هم این هستش که متوجه باشی در چه محیطی و چه جَوی و با چه مخاطبی قراره نتیجه مثبت بگیری...
شاید بگین این کار خیلی سخته و نیاز به تحلیل و بررسی و شناسایی افراد و مطالعه و دانش داره...
بله درسته! همین که ذهن شما الان روشن بشه که میشه برای حل مشکلی کاری کرد، خودش یعنی یه قدم رو به جلو ...آدم وقتی در مشکلی قرار گرفته، باید بلاخره راه ها را امتحان کنه ...خیلی افراد با همین شناخت و مذاکره ها، نتیجه گرفتن ...
مثال:
من قبلا یه مدیر داشتم که روی یه کاری به شدت متمرکز بود و اون کار را یکی از پرسنل شرکت رهبری می کرد و انصافا کار خوبی بود ولی چون اون رهبر، به فکر خودش بود و منفعت طلب بود، باعث شده بود مشکلاتی ایجاد بشه...
مدیر ما متاسفانه لایه های تاریک اون کار را اصلا نمی دید...همه افراد بهش تذکر می دادند و دلسوزی می کردند تا مدیر ببینه ...ولی مدیر چی کار میکرد؟ بهشون میگفت شما حسن نیت ندارید! شما چون با شخص ایکس مخالفین، با کارهاشم مخالفید!
و جالبه که افراد هر روز بازم تلاش می کردند مدیر را روشن کنند (جنگ بیهوده) چون شرکت را دوست داشتند و کارشونم دوست داشتند و مدیرمونم دوست داشتند و دلسوزش بودند ولی مدیر، همه این ها را نمی دید...
حتی افرادی که دلسوز بودند را هم توبیخ و شماتت می کرد...
تا اینکه تکنیک رفتاری مون را تغییر دادیم ...موافقت مون را با اون کار اعلام کردیم و رفتیم جلو...بین راه مشکلاتی پیش اومد و مثل قبل تو بوق و کرنا نکردیم! بلکه خیلی عادی به مدیرمون خبرش می رسید بدون اینکه ما خمی به ابرو بیاریم ...و چی شد؟ مدیرمون متوجه شد که ما راست می گفتیم!
اصل کار تکنیک متن سازی این هستش که اینقدر روی روشی که بارها شکست خوردی مانُور ندی؛ شاید راه دیگه ای باشه که بهتر نتیجه بگیری...
اضافه تر:
من دوست دارم اول همه مفاهیم که بلدم را براتون تعریف کنم ...مثلا متن سازی تعریفش اینه، جنگ بیهوده اونه و ...
مثال هم میزنم تو تعاریفم...اما من و شما میدونیم که خیلی باید مثال زد و موارد مختلف را تحلیل کرد تا بشه حرفه ای شد...
بعد از گفتن مفاهیم، با مثال های خودم و اطرافیانم و خوانندگان وبلاگم، موضوعات را می شکافیم و همفکری میکنیم...
امید به خدا
#سیاست_زنانه #مذاکره #متن_سازی #جنگ_بیهوده #5