Mahshid
دوست داشتن افراد و یا دوست داشتن یک کار، خیلی طبیعی هست...
ما در زندگی مون عاشق می شیم...
شغل هایی داریم که خیلی دوست شون داریم...
والدین و خانواده مون را دوست داریم...
دوستانی داریم که باهاشون درد و دل می کنیم و رفیق روزهای رنج ما هستند و دوست شون داریم...
همکارانی داریم که چند ساعت زمان باهاشون در طول روز میگذرونیم
و...
همه این روابط مستلزم این هستش که من آسیب نبینم و حقیر نشم ...
🔔روابطی که باعث بشه من حقیر بشم، یا خود رابطه غلطه، یا من دارم اشتباه، بازی می کنم ...
✔️ وقتی در رابطه عاطفی هستیم و پارتنرمون برای ازدواج جلو نمیاد و امروز و فردا می کنه، التماسش نکن! به جاش تعیین تکلیف کن...
❌ تعیین تکلیف به معنای این نیست که شمشیرت را در بیاری بزنی به قلبش:) یا شمشیرت را در بیاری بزنی تو قلب خودت:)
❌جنگ بیهوده نکن ...
❌قرار نیست نامهربون بشی و نحس...
✔️ با کمترین آسیب به خودت و اون آدم، کار درست را بکن...
✔️ باید خیلی بالغانه بری یه جلسه حضوری بذاری باهاش و بهش بگی که می خوای رابطه جدی بشه و بریم تو فاز جدی...اگر موافقی به من خبر بده تا فردا تا پس فردا تا فوقش هفته دیگه...اگر موافق نبودی، علیرغم اینکه دوستت دارم و بهت حس بسیار خوبی دارم، باید تصمیم دیگری حتی کات شدن بگیریم...
👈 ممکن هست پارتنرت بهت عذاب وجدان بده:
عزیزم ما که جدی هستیم ولی فقط ازدواج نکردیم...ازدواج فقط یه قرارداد محضریه ...ما قرارداد دلی داریم...من همیشه بهت متعهدم حتی بدون ازدواج ...مگه گذاشتم رفتم؟ خیلی هم جدی هستم ...مگه فقط ازدواج جدی می کنه رابطه رو و....
هر موقع این مدل پسر را دیدین، مطمئن باشین قصدش ازدواج نیست و اگر دوست تون داشته باشه، با رفتن شما، تصمیم به ازدواج می گیره واگر دوست تون نداشته باشه، با نبودن شما، فراموش تون می کنه...
این یک حقیقت بزرگ در تمامی روابط عاطفی هست ...اینکه پول نداره و نمی تونه از پس خواسته هاتون بر بیاد، اونم راه داره ...راهش ترسو بودن و عقب نشینی نیست...مذاکره است ...ترسو بودن خودش بزرگترین باگ یک رابطه عاطفی از طرف پسر هست...پس فردا هم برای هر چیزی باید با این آدم ترسو بسازی...پسرهایی که یاد نمی گیرند مذاکره کنند و ترسو هستند اصلا برای زندگی شما مناسب نیستند...
یک فرد مهر طلب، طبیب این پسرها میشه ...شروع میکنه ناز کشیدن و از خواسته هاش گذاشتن...به این امید که بلاخره زمانی برسه که این پسر ترس را بذاره کنار...و همیشه این دختر هست که می بازه و پسر هرگز تصمیم به جدی شدن نمی گیره...
اینکه ما دخترها منعطف بشیم و به جای عروسی های مجلل، یه عروسی ساده بگیریم یا بریم مسافرت ...اینکه به جای حلقه گرون، یه حلقه مناسب تر بخریم و ....تمامی این انعطاف ها خوبه و جای تشکر هم داره، ولی وقتی به حقارت رسید و از تمامی خواسته های به حق خودت گذشتی، شما عملا جذابیت تون را هم از دست می دین...
خیلی دیدیم دخترا میگن :
ما که از همه خواسته هامون گذشتیم و این همه باهاش کنار اومدیم، پس چرا رفت؟
جواب اینه که حقارت شما برای رابطه کاری نمی کنه...پسر قصد ازدواج نداشته باشه جلو نمیاد به همین سادگی...
📌 یه مورد خیلی مهم:
اگر بمونی و طبیب بشی و حقیر بشی، یه حسی به طرفت میدی: اینکه با ارزش نیستی...برای اون پسر کم هستی و داری تلاش می کنی دیده بشی...
بلعکس وقتی قاطعانه احساس خوبت را بهش می گی ولی رفتن را انتخاب میکنی، به طرفت این حس را می دی که برای خودت ارزشمندی ...حس فقدان به طرفت میدی...دنبالت می گرده ...چون اون دوست داره با یک دختر ارزشمند باشه و تو دیگه نیستی...
#مهرطبی #ترس_از_رهاشدگی #ورژن_ضعیف #6