Mahshid
چند وقت پیش یه درد و دل از یه تازه عروس شنیدم که مشکل واژینیسموس داشت و همسرش به جای همراهی، تازه بهش گفته بود:
میرم یکی را میارم اگه نتونی😔
این دختر میخواست بره دکتر، ولی همسرش گفته بود: دکتر نباید بری و مشکل را باید خودت حل کنی!!!😔
خلاصه این خانم در موقعیتی بود که دکتر نمیتونست بره این یه طرف،
تازه خود ترس از رابطه هم براش استرس زا بود و علاوه بر این استرس، باید رفتارهای همسرش و استرسی که ایشون میداد هم تحمل میکرد...
ترسی که داشت را به شیوه سخت تری من تجربه کرده ام و منجر به جراحی ام شد...
زمانی که برای حل مشکل به دکتر مراجعه کردیم و مشخص شد که عمل جراحی نیازه، دم مطب همسرم گفت:
این جراحی و نقاهتش درد داره..نمیخوام درد بکشی...
با همسرم حرف زدم که چاره ای نداریم...
گفت:من همینطوری کنارت راضی ام...
همینطوری از چی رضایت داشت؟ 😁 از کنارم بودن؟ پس رابطه جنسی چی میشد؟
تفاوت زیادی بین رفتار همسرم و رفتار همسر این خانم بود...
جملات که همیشه میشنوم این هستش که: مهشید همراه خوبی داری و کار خاصی نمیخواد بکنی و ...
قبول دارم پیدا کردن همراه و همسری که پا به پات بیاد و شریک تمام دردها و شادی هات باشه، اصل موضوع به نظر میرسه...
اما اما اما
چیزی که خیلی مهم هستش در این جریان، عزت نفس زن هست...
من چون اوضاع تاریک را چند سالی قبل ترش تجربه کرده بودم (ترس از رهاشدگی داشتم، عزت نفس نداشتم، مهر طلب بودم و...)، میتونم در مورد تفاوتش با زندگی در نور خیلی زیاد صحبت کنم...خدایی صاحب نظرم:)
ما زنان وقتی عزت نفس پیدا میکنیم، جنس انتخاب هامون هم فرق می کنه...هر فردی را برای زندگی تایید و انتخاب نمیکنیم...ما تحقیر نمیشیم و در موقعیت تحقیر، نمی مونیم...
اما حتی اگر انتخاب مون هم ایراداتی داشته باشه و همسری باشه که فکرش روی چیزایی بسته است، بازم برخوردی که باهامون میشه متفاوت با زمانی هست که عزت نفس نداریم...
انگار عزت نفس یه سِپَر ایجاد می کنه برای آدم، که دیگران اگر چیزی بگن به ما اصابت نکنه و یا اصلا نتونن چیزی بگن...
مثلا دیدین زمانی که یه پسر میخواد بره شرکتی یا سازمانی استخدام بشه، سعی میکنه تو جلسه مصاحبه اش لباس قشنگه را بپوشه و ادبیات مناسب داشته باشه...
ولی همین پسر تو محیط دوستاش ممکن هست حرفای رکیک هم بزنه و شوخی های زشتم بکنه و ...
این تفاوت ناشی از جایگاه افراده...یعنی جایگاه مدیر عامل اون شرکت، و جایگاه دوستان این پسر، فرق دارند...پس این پسر برای اینکه پذیرفته بشه، باید خیلی مواظب رفتارش باشه...
تفاوت جایگاه افراد فقط با پول و قدرت (مدیر عامل) به دست نمیاد...
شما تصور کنین همین پسر استخدام بشه و در محیط کارش، با یه خانم با عزت نفس که حد و حدود زیادی داره مواجه بشه...این پسر جلوی بقیه همکاران ممکن هست راحت برخورد کنه ولی جلوی همین خانم راحت برخورد نمیکنه...ولو اینکه این خانم پولدار نباشه و یا سمت خاصی نداشته باشه ...
📌 عزت نفس چی هست؟
خیلی ساده بگم: من به عنوان یک زن، حس کافی بودن دارم...
تمام هویت یک زن، با جذابیت های جنسی تعریف نمیشه...موثره ولی تمام هویتش نیست...اگر یه زن، در بدن خودش، مشکل اساسی برای ارتباط می بینه، خب باید حلش کنه مثل مشکل واژینیسموس...
واژینیسموس هم خیلی در ایران شایع هست و اصلا چیزی نیست که باعث بشه یه زن حس کنه ناکافیه و یا چون افرادی این مشکل را ندارند، پس با ارزش ترن...
زنان زیادی "ترس از رها شدگی" دارند و میترسند زندگی شون را از دست بدهند...پس تلاش زیادی میکنند که کافی باشند ...مثل عمل جراحی های زیبایی غیر ضروری ...
➕ هیچ تضمینی تا به حال وجود نداشته که یک زن، با هر تغییر و جراحی، زندگی سفت تری داشته باشه...
➕ یه خانم با هر رنگ پوستی خیانت شده...
➕ یه خانم با هر سایزی هم خیانت شده...
✅ اما زنان با عزت نفس، کمترین خیانت را تجربه کردند و یا اگر هم تجربه کنند، چون به موجودیت خودشون ارزش میدن، تصمیمات قاطع و بهتری تو خیانت می گیرند ...
یه زن با عزت نفس، دلبستگی داره نه وابستگی چسبناک و سمی و ناسالم...
مثلا من در رابطه ای که مدام بخوام فالورهای همسرم را چک کنم و ببینم دختر جدید اضافه شده یا نه، اصلا قرار نمیگیرم...
چرا یه زن باید نقش خانم مارپل داشته باشه تو زندگیش؟ نقش خانم مارپل، خیلی فرسوده کننده است...
📌 وابستگی چسبناک که دلیلش "ترس از رهاشدگی" هست ایناست:
❌ اگر تماس بگیرم با همسرم و تلفنش مشغول باشه، من به هم میریزم...
❌ مدام چکش میکنم که خیانت نکنه...
❌ مدام منتظر تماسشم ...
ولی دلبستگی سالم اینطوری هست که همسرم خودش مواظبه که از دستم نده...این تفاوت را زمانی متوجه میشیم که واقعا خودمون و هویت مون و زن بودن مون را در اولویت بدونیم و ته دلمون بگیم: من ارزشمندم و اگر همسرم کاری خدای نکرده بکنه، اون من رو از دست میده...
حقیقتا زندگی کردن با این حس و حال و رها شدن از اون بندها، کار یه زن با عزت نفس هست که خودش را دوست داره و زندگی بالنده ای می سازه...
این مورد را ممکن هست خیلی ها اصلا متوجه نشن ...اما من تجربه اش را داشتم...و چیزی هست که همه میتونن بهش برسن ...
🔔چرا همیشه فکر کنیم، ما داریم موقعیت و همسرمون را از دست میدیم؟ چرا به این فکر نکنیم که چقدر با ارزشیم و اونها ممکن است با ندانم کاری موقعیت امن و خوب را از دست بدن؟
وقتی چنین حسی در درونت ثبت شده، رفتارتم تغییر میکنه ...
این حرفهای زیر از زنان، نشون میده هنوز قدرت خودشون را متوجه نیستند:
1) میترسم محبت کنم و جوگیر بشه ...من چقدر محبت کنم تا دلش زده نشه؟
جواب: به عنوان یه زن مگه باید ترازوی محبت بذاری تو رابطه ات و کم و زیادش کنی؟ به اندازه ای محبت کن که دوستش داری و خودت را هم دوست داری...خاک کف پای طرف نشو ولی وقتی دوستش داری براش غذا بپز، هدیه بخر، بهترین خودت باش...اون قرار نیست با محبت تو زده بشه...زنی که عزت نفس داره قطعا بارها نشون داده که در سکانس های مختلف زندگی خودش را دوست داره، محبتش برای همسرش ترجمه خوبی داره:
ترجمه اش اینه: محبت میکنه چون من و زندگی و خودش رو دوست داره
2) هر بار همسرم درخواست رابطه داره، اگر بگم نه، نکنه بره با یکی؟
جواب: ما زنان وقتی جسم مون را دوست داشته باشیم، میدونیم که پریودی داریم، خستگی داریم و ...
پس اول به جسم مون بها میدیم...به خواب مون بها میدیم...خودمون را تقویت میکنیم...
دوم اینکه ما زنان قرار نیست در لحظه ای که پیشنهاد دریافت میکنیم، فکر کنیم که وای چقدر باید انرژی بذارم!
بخش بزرگ این انرژی را قرار هست همسرمون بذاره و موتور بدنی مون را روشن کنه...
اونقدر قدرت زنانگی زیاده که شما میتونی هر شکلی که میخوای رابطه را به انتها برسونی و یا متوقف کنی... قرار نیست همسرت را پس بزنی...قراره بهش حس خوب بدی و درک همسرت را روشن کنی...
این هم مثل همون مدیرعامل و کارمند هست ...وقتی شما خودت بهات را مشخص کرده باشی، دیگران بهات را میپردازن...یعنی به جسم و روحت بها میدن و وقت میذارن و درک میکنند...
اینها یه روزه ایجاد نمیشه...
گاهی زنان در بین راه زندگی، زمانی که چند مدتی ازدواج کردن، متوجه میشن که این تکریم به جسم و روح را نداشتن...میخوان ترمیم کنند و کار سخته... ولی کار شدنی است...
آروم آروم باید تغییرات را ایجاد کنی...
ذهن مردم، کم کم به ورژن جدیدت عادت می کنه و کم کم ورژن قدیمی ات ر ا از یاد میبره...
مثال دیگه:
دیدین وقتی یه دختر میگه:
من تو رابطه آشنایی چند ماهه با آقایی هستم که حتی دستمم نگرفته ولی گوشی موبایل برام خریده یا طلا خریده و ...
همه میگن: خب معلومه که رابطه جنسی داشتی و برات خریده و دروغ نگو ...
اینکه برخی دروغ میگن را قبول دارم...
ولی اگر زنی با عزت نفس باشه، قطعا راست میگه...
هدیه گرفتن از مردی که دوستت داره، منوط به رابطه برقرار کردن نیست...همین که کنارت هست و از هم نشینی و گفتگو باهات خوشش بیاد، هدیه میخره...
البته من نمیگم که دخترها به زور از پسر پول بگیرن..."هدیه" منظورم هست...
مردان همه چی را یا بلدن یا بلد میشن:دوست داشتن زن...هدیه خریدن...احترام و...
ولی یه مرد برای زنی این کارها را میکنه که خودش بخواد ...
✅ پس تلاش برای دیده شدن و موندن و بها گرفتن از آدم ها نداشته باشیم...خودمون را به عزت نفس مزیّن کنیم.
#معرفی_کتاب #عزت_نفس #وابستگی_سالم #واژینیسموس