Mahshid
این ویدئوی زیبا تقدیم نگاه تون:
https://www.dgbaha.com/static/media/2024/11/ذوق-زندگی-2.m4v
در دنیای امروزی، چیزای زیادی هستندکه نگاه خریدار دارند مثل:
1) خرید گل برای زنها توسط همسرشون: باعث میشه عده ای استوری کنند از ذوق؛
2) خرید یا داشتن ماشین گرون قیمت مثل بنز و گذاشتن عکسش در فضای مجازی؛
3) خونه بزرگ و زندگی لوکس و نمایش آن به دیگران؛
و...
اما چند درصد مردم گل از همسرشون میگیرند؟
چند درصد خونه های بزرگ دارند و بنز سوار میشن؟
مردم ذوق های کوچیک و عمومی را فراموش کردند و دیگه لذتی هم از دارایی های با ارزش روزمره نمی برن...
هیچ وقت ایرادی به نمایش زندگی لوکس و بنز و گل ندارم و نگرفتم...اما سبک زندگی من خیلی فراتر از دارایی های این مدلی است ...
چون قبل از اینکه پول بیاد تو زندگیم، شوق زندگی اومد...تو محدودیت ها، فهمیدم که دارایی های با ارزشی در جهان هست...
✅ بزرگترین دارایی من، فرصت زندگی بود که از خدا بهم داده شد
✔️ اینکه هر بار زندگی را با ذوق چشیدم و شاکر شدم، بیشتر دریافت کردم...عشق بیشتر، آدم حسابی های بیشتر، محیط گسترده تر ...دوستان بهتر و ...
✔️ مثلا خوردن یک چای در محیط کار، بعد از حل کردن و یا انجام یه سری کار مهم، خودِ خودِ زندگی است...حل بشی در لحظه چای، و اون لحظه دیگه به مانیتور نگاه نکنی و فقط چاییت را بخوری
✔️ دیدن لبخند مریم همکارم بعد از چند روز، خود خود زندگیست
✔️ شیشه زیتون دست همسرم وقتی میاد تو خونه ...زیتون برای من خریده چون عشق زیتون دارم
✔️ همراهی همسرم موقع مریضی و درماندگی ام
✔️ ذوق شنیدن صدای اوپرا و نازنین و فاطمه در تلگرام ...شنیدن صدای محیطشون در بکگراند صدای خودشون
چند روز قبل، با نازنین و اوپرا صحبت میکردم، نازنین داشت پیاده روی میکرد و نفس نفس میزد و برام صحبت میکرد چون مهم بود ویس بده بهم...حسی که ازش گرفتم عالی بود...جالبه اوپرا هم گفت صدای پیاده روی چه عالی بود...صدای خود اوپرا در شنبه ای که گذشت باعث اشکم شد از اون اشکای داغ و شادی آور که گوشه آشپزخانه محیط کارمون ریختم ...
✔️ صدای ماشین لباس شویی وسط حرفای فاطمه ای که تازه باهاش آشنا شده بودم
خود خود زندگی بودند ...
✔️ وقتی میرم سرکار، به آرایش و لباس همکاران توجه می کنم و لذت می برم...
✔️به ست کردن مریم خیلی توجه دارم...به اینکه هر رنگ مانتوش یه اکسسوری (گل سر و دستبند و انگشتر و ...) داره و هر روز صبح بهش میگم: مریم دوباره دوباره؟ و میخندیم ...بهش میگم یه تشت پر از اکسسوری داری مطمئنم!
لباسش و اکسسوری هاش خیلی ساده است ولی سلیقه اش در ساختن ترکیب و رنگ ها عالیه...مریم میاد که زندگی را قشنگ تر کنه...
ذوق می کنه و منم ذوقش را میکنم ...اکسسوری هاش طلا نیست ولی اونقدر جذاب سِت میکنه که تماشا کردنش عین خوردن چای و کیک یه روز زمستونی حالت را جا میاره...
✔️ذوق خوردن چای های دو نفره با مسیح
✔️ذوق رنگ های جذاب کاسه های لوبیا در کوه صفه
✔️این بالکن ما در طبقه 12 است ...عکسش را گذاشتم و عده ای مسخره کردند...
من زندگی از این زاویه در بالکن را خیلی دوست دارم...برای همین هست هر کسی مسخره کنه و یا عادی براش جلوه کنه مهم نیست برام...چون وقتی شما ذوق چیزی را دارید و حظش را بردین ، عالم و آدم نفهمندش، خب چه اهمیت؟
آرامش اینجا باعث شد انتخاب من و همسرم باشه...
برای من این بالکن جایی هست که وسط آشپزی و کار، میام یه سر اینجا و به تمام فراز و نشیب های این خاک ها و کوه نگاه میکنم و لذت خیلی زیادی می برم ...چون دقیقا جایی هست که همیشه آرزوش را داشتم...ویو ابدی و رو به خاک و کوه و تپه! بدون اینکه انسانی یا خونه ای ببینم ...طبیعت محض!
شبهای خنک و سرد، صدای قورباغه میاد...تا به حال با لالایی قورباغه خواب تون برده؟ 😍
اضافه تر:
1)کامنت محدثه عزیز، زیر پست دایی محسن بود که منتشرش نکردم...اونجا میخواستم فقط برای دایی محسن باشه و ریپلای نشه...
2)دکتر شیری عزیز ویدئوتون حق مطلب را ادا کرد...
برای اونایی که با تدوین هاتون آشنا نیستند بگم که ویدئو، تصاویر فیلمهاست ولی صدای شاگردتون زهرا، تو پس زمینه بود.
جمله قشنگ تون را تکرار میکنم:
آدمهایی ک رنج های زندگی را کیمیاگری میکنند و تبدیلش می کنند به خلق های زیبا...
من برای ذوق شاگردتون فاطمه، هم اشک شوق ریختم؛
3) عکس اصلی این پست نکته داره که انتخابش کردم...همه لبخند دارند بدون اینکه قرار گذاشته باشیم ...حتی لباس سبزه که همیشه عبوسه هم این منتهای لبخندشه:) خیلی خیلی سرد بود ولی ما داشتیم بهترین لحظه ها را زندگی میکردیم در دامنه کوه کرکس با کلی برف...بهترین عکس از روزهای صعودم در کوه های مختلف هست...
هر جایی هستی همان لحظه زندگی کن...