Mahshid
فرض کنین که وزن مون زیاده و نیاز به رژیم داریم ...
✔️ در خوراک و تغذیه مون باید برنامه ریزی کنیم و مهم هست چی بخوریم و چی نخوریم...
✔️ باید ورزش کنیم...
✔️ باید برای دو مورد بالا، انگیزه و برنامه داشته باشیم و خسته نشیم و ...
مورد 1 و 2 را همه میدونن یعنی چی، ولی مورد 3 ...
چون مورد 1 و 2 دقیقا جسمی و انجام دادنی هست، مغزمون می فهمه باید باشگاه بره و غذا کم بخوره و...
شنیدین میگن که مریضی های روحی پیدا نیست ولی مریضی های جسمی باعث میشه بریم دکتر؟
برای همین هست که خیلی ها نمی تونن وزن کم کنند و وسط راه ول می کنند...
عزت نفس هم یه سری مراحل داره ولی چون به درون ما و روح و مغز و قلب مون مرتبط هست، افراد زیادی نمیتونن به دستش بیارن...
👈 ذهن ما، مراحل عملی و جسمی را می شناسه، ولی مراحل روحی را یا مهم نمی دونه، یا نمیتونه درکش کنه...
آدمها دنبال جملات انگیزشی هستند ...پیج های انگیزشی را فالو می کنند و اتفاقا باعث میشه که بلند بشن و شروع کنند...اما میانه راه می بینیم طرف ول کرد!!!میگیم اراده نداشت درسته؟اراده دقیقا همون مغز و قلب ماست که تا تاثیر جملات انگیزشی رفت، دیگه همه چی را رها می کنه...
❓ یه مثال دیگه: یکی به ما بگه : خودت را باور داشته باش...خب این یعنی من چیکار کنم دقیقا؟
خودت را دوست داشته باش!خب یعنی چی؟
👈 اینها آدرسش اعماق وجود آدم هاست...نقشه راهش را بلد نیستیم...
مثلا اگر ما بدونیم که اول باید لباس بپوشیم، صبحانه بخوریم، بریم سر خیابون، اونجا ساعت 8 اتوبوس میاد و بعد از چند تا ایستگاه، باید پیاده بشیم، خب اینجا ما میدونیم چیکار کنیم...ولی برای چیزی مثل عزت نفس نمیدونیم ...
👈من عزت نفسم را این مدلی به دست آوردم و اتفاقا اصلا هم سخت نبود:
1) اولین قدم برای داشتن عزت نفس، این هستش که بفهمیم آدرس راه کجاست؟
خوندن کتاب نیمه تاریک وجود (مبحث سایه ها) به شما آدرس دهی قشنگی میکنه...
اگر میخواین یه خلاصه از این کتاب با مثال های مختلف داشته باشین، من تو اینجا بهش پرداختم و خدایی سنگ تموم هم گذاشتم:
روی تصویر زیر کلیک کنین و وارد مبحث سایه ها بشین:
2) بعدش که فهمیدیم سایه هایی داریم و مشکلات ما از کجاها ایجاد شده، اون وقت هست که میریم اتاق هامون را غبارروبی میکنیم(همون مبحث تار عنکبوت های اتاق های قصرمون)
3)وقتی دونه دونه اتاق های قصرت را ساختی، او وقت کارهای زیادی هست که برات راحت تر به نظر میاد...متوجه میشی چه بار سنگینی روی دوشت بوده که خانواده، جامعه، محیط و مدرسه و ...، برات ایجاد کردند که حس "من خوب نیستم" بکنی...
من حقیقتا آشپز خوبی نبودم و تو سن زیر 20، فکر میکردم سخت ترین کار دنیاست...علاقه هم نداشتم ..اینکه دیگران یه غذای خوشمزه می پختن، به نظرم مهارت خیلی خیلی سختی بود...
میدونین این حس از کجا میاد؟ اینکه از بچگی شنیده بودم:
🔶 فلانی دستپختش خوبه و کسی مثل اون نیست ...
🔶 برخی ها اینقدر دستپخت شون خوبه که همه غذاها را بلدن بپزن و همه میخورن و دوست دارند و برخی نمیتونن..
همین دو تا جمله را من تو محیط کار و خانواده و فامیل زیاد شنیدم...
خب من نشستم و کشف کردم که چرا آشپزی بلد نمیشم و متوجه شدم که همین دو تا جمله، "سایه" انداخته روی من...و این سایه باعث میشه من مطمئن بشم که:
زن دایی بلده بپزه ...مامان جونم بلده بپزه ولی مهشید نه!
می بینین؟ سایه ها تاثیر زیادی دارند و انگیزه های ما را از بین می برن و دیگه تلاشی هم نمی کنیم...تسلیم میشیم و می پذیریم که باید بیخیال آشپزی بشیم...
من وقتی این دو مورد را فهمیدم، اتاق آشپزی قصرم را ساختم! اتاق ذهنی منظورمه...
من مهشید یه آشپزخونه دارم و خیلی چیزا بلد نیستم ولی میرم می پرسم و یادش می گیرم و اجرا می کنم و اگر خراب شد دوباره و دوباره تست میکنم...تو غذاها یه چیز عجیب غریب نمیریزن...بلکه بلدن چی را چه موقع و چقدر بریزن برای همین خوشمزه میشه!
عزت نفس چیزی غیر از فهمیدن آدرس درونی نیست...خودت را دوست داشتن هم همینطور...اون سایه ها را که دیدی، همون جا اولین ایستگاه مسیر موفقیت تو میشه...سایه ها را بر میداری و شروع می کنی
سخت ترین غذا تو ذهن من آش رشته بود...
دستوراتش را عینا از اینترنت برداشتم و شروع کردم و پختم ...
بار اول یه مقدار حبوباتش نپخته بود...
کم کم متوجه شدم نیاز به زردچوبه هست تا آش رشته سفید نباشه...
نیاز به پختن عدس و نخود و لوبیا هست در تایم های مختلف...
رشته را باید فلان زمان ریخت ...
تو آش رشته پیاز داغ یا نعنا داغ بریزی خوش طعم میشه(موق خوردن روی بشقاب بریز و موقع پخت هم بریز)
و...
همه کارای فوق، عملی بود و با آزمون خطا، بلاخره یادش میگرفتم...
همه کارای دنیا مثل پختن همین آش رشته است...ما هیچ وقت شروع نمی کنیم، چون آدمهایی هستند که خیلی مهارت دارند و ما فکر میکنیم هرگز بهشون نمی رسیم...
اما این "فکر میکنیم" از سایه ها میاد که ما متوجه نشدیم از کجا ضربه خوردیم ...کجا ول کردیم و دیگه گفتیم برو بابا من که نمی تونم...من هیچ وقت زن دایی نمیشم!
اونجاها را تو مسیر نیمه تاریک وجودت کشف می کنی...
اضافه تر:
این مطلب چقدر تونست سوال ذهنی شما را جواب بده؟ الان میخوای چه کاری را شروع کنی که نیاز به عزت نفس داری؟ با کاربران به اشتراک بذار تا با سوال و جواب بتونی سایه های روی اون موضوع را کشف کنی...یا از خودت سوال و جواب کن...
#عزت_نفس #سایه_ها #شفای_روح